فکرشو بکنید یک نفر روشنفکرانه از 100 سال پیش این مسائل را گفته باشد خیلی خیلی جالب است
خلاصه متن پیوست :
---------------------------
مرحوم نائینی و مرحوم آخوند خراسانی راجع به ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی بحث می کنند. مرحوم آخوند خراسانی مشکلاتی که در صورت تشکیل حکومت اسلامی توسط ولی فقیه و روحانیون را پیش بینی می کند. این پیش بینی ها به صورت زیر است
اول - دیگر ادیان هم ترغیب می شوند حکومت متعصب دینی تشکیل دهند و نزاع دینی شکل می گیرد
دوم - وقتی روحانیون پا به حکومت بگذارند دیگر نمی توانند عیوب خود را ببینند و توجیه می کنند و فسادها را نادیده میگیرند
سوم - مسند روحانیت مسند مبارزه با فساد است و مسند حاکمان همواره توام با فساد. با این کار هم مسند مبارزه با فساد را از دست می دهیم و هم روحانیت را مفسد می کنیم. وای به روزی که بگندد نمک / حتی اگر فاسد نشویم همه مفاسد را به گردن روحانیت می نویسند و دین نابود می شود
چهارم - علم حکومت داری و سیاست یک علم و فن است و روحانیون از این علم حداقل تا الان کاملاً تهی هستند و ورود بدون علم و تجربه و فن به این حوزه بدون طی مراحل آن باعث آبروریزی برای روحانیون می شود. صرف اینکه روحانیون انسانهای خوبی هستند که دلیل نمی شود هر علمی و هر فنی را بلد باشند
پنجم - آمال وآرزوی ما تبعیت حکومت از دین است در حالیکه اگر حکومت را در دست گیریم، به تبعیت دین از حکومت دچار خواهیم شد
ششم - چون مردم ما را نایبان امام زمان می دانند انتظار دارند حکومت دینی هم همان شرایط را ایجاد کند و وقتی نتوانیم در آن سطح عدالت را برقرار کنیم نسبت به امام زمان و دین سست عقیده می شوند
هفتم - اکنون که مناصب حکومتی نداریم ، اینهمه اختلاف نظر وجود دارد . اگر به حکومت برسیم این اختلاف نظر باعث چندپارگی دین و ایجاد فرقه های جدید و آسیب به دین می شود
هشتم - ما فقط سواد فقهی داریم و چون فقیه خوبی هستیم که تازه همه ابواب فقه را هم نمی دانیم، دلیل نمی شود که به علوم دیگر مانند مدیریت و ... هم تسلط داشته باشیم. علم فقه یک علم است با مسائل خودش و ربطی به اداره جامعه و مسائل آن ندارد
نهم - اسلام را در طول چندین قرن ، حکومت اسلامی نگه نداشته است بلکه حوزه های علمیه نگه داشته اند.
دهم - بستگان ما در صورت حکومت از موقعیت استفاده خواهند کرد و باعث آبرو ریزی برای مرجعیت و دین اسلام خواهند شد و مردم آنها را به پای ما می نویسند
یازدهم - مردم تاوقتی فکر کنند که هدف از مبارزه ، برچیدن ظلم است با ما همراهی می کنند. اما به محضی که احساس کنند تلاش های ما برای رسیدن به قدرت و مقام و منصب است، دیگر اطراف ما را خالی می کنند و حمایت آنها کمرنگ می شود . خصوصاً آنکه نسبت به دین هم بدبین می شوند
دوازدهم - ذات حکومت کردن دروغ گفتن است و نمی شود حکومت با اخلاق داشت . لذا در شان روحانیت نیست که دروغ بگوید و دامن دین را بیالاید
سیزدهم - حب نفس باعث می شود حاکم اسلامی نتواند مسائل را درست ببیند و در جهت منافع خودش در برخی موارد حکم کند و حتی دین را تغییر دهد. لذا باعث می شود هم دین آسیب ببیند و هم حکومت .
چهاردهم - دامن حکومت مطلقه آلوده به فساد است و ما مشروطه برپا کردیم تا استبداد و خودرایی کنار رود . در صورتی که عالم دینی در راس قرار گیرد، این نقدها هم دامن حکومت را می گیرد و هم دامن دین را و به بن بستهایی می رسیم که دیگر یارای حل مشکلات دینی - حکومتی را نداریم
پانزدهم - هزاران نفر در اثر بیماری می میرند ولی ایرادی به روحانیت نمی گیرند. اگر روحانیت متولی امور حکومت شود، همه مشکلات بهداشتی، حکومتی، مالی، عدالتی و ... را به پای روحانیت و دین می گذارند. و این مساله اجتناب ناپذیر است و با زوال حکومت دینی ، زوال دین پدیدار خواهد شد
شانزدهم - تا جامعه به بلوغ کافی نرسیده باشد ما نباید به دنبال کسب مقام و منصب حکومتی باشیم . فقط در صورتی باید به حکومت روی بیاوریم که مردم بخواهند . در غیر اینصورت باید کار فرهنگی انجام داد
هفدهم - تشکیل حکومت اسلامی انتظار ایجاد عدالت کامل و آرمان نهایی را تداعی می کند و برای ما که ناتوان و کم تجربه هستیم سنگ بزرگ است و باعث می شود به اساس مساله آسیب بزنیم . باید سنگ های کوچک تر برداریم تا از افراط و تفریط مردم در عصر های مختلف جلوگیری کنیم . کم کم به سمت ایجاد عدالت و اصلاح امور گام برداشته شود تا به هدف آرمانی نهایی برسیم . لذا این ایده (تشکیل حکومت دینی توسط روحانیت ) محکوم به افراط و سپس تفریط و در نهایت آسیب دیدن حکومت و دین خواهد بود
هجدهم - مشکلی که اهل سنت با آن مواجه شد و باعث شد باب اجتهاد در سنی ها بسته شود این بود که در هر عصری گروهی از علمای سنی با حکومت هم جهت می شدند و به نفع حکومت کاری می کردند که غیر از دیدگاه آنها، دیدگاه های دیگر مجتهدانه سرکوب و منکوب شوند. کم کم باعث شد که از اجتهاد در اهل سنت هیچ باقی نماند !!لذا اگر حکومت دینی را تشکیل دهیم، آنها که در راس هستند اجازه فتاوای مختلف و اجتهاد در دین را نخواهند داد و نظر خود را به زور غالب خواهند کرد و باعث مرگ شیعه و حوزه های دینی خواهد شد
نوزدهم - دسترسی به مرجعیت امروز از دسترسی به هر فرد دیگری راحت تر است . اگر من حکومت را در دست بگیرم دسترسی به من سخت از هر کسی خواهد شد و این یعنی فاصله مرجعیت با مردم
بیستم - جریان های سیاسی غیر از روحانیت قدرت زیادی دارند و برخی از آنها تحت هیچ شرایطی سازش با ما نمی کنند و ممکن است منتج به جنگ داخلی و یا تفرقه های جدی شود و از هدف اصلی باز بمانیم و همه عمرمان را به جای کار دینی و فرهنگی درگیر منازعات سیاسی شویم
بیست و یکم - علمای شیعه همواره با احتیاط فراوان فعالیت می کردند و حتی کار مباح نمی کردند که دامنشان آلوده نشود. حکومت یک امر بسیار پیچیده و سخت است و دامن روحانیت را آلوده به گناه می کند .
واقعا همینطوره ای کاش هر چه زودتر نااهلان حکومت دست از حکومت بردارند تا سیر دین گریزی و دین زدگی کاهش پیدا کند و گرنه امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف خود تاوان کار مدعیان ولایت را خواهد داد.
یا علی